|
نام محصول: اين شهر تو را دوست ندارد
20,000تومان
توضیحات محصول
152 صفحه
قطع رقعي
چاپ اول | 1399
|
مهران اتفاقات كافيشاپ را براي مجيد تعريف كرده بود و براي هردويشان مهم شده بود كه بدانند داخل نامه چه چيزي نوشته شده است. مهران
نامه را باز كرد:
مهران عزيز!
مهران قادري عزيز!
خوشحالم مهراني كه الان اين نامه را ميخواند با مهراني كه خونين و كتكخورده به درمانگاه آمد تفاوتهاي زيادي كرده است. ايمان دارم مهراني كه امروز زندگي ميكند لياقتش بهترينهاست. من سعي كردم برايت آينهاي شوم و خودت را به خودت نشان دهم. در دورهاي كه در درمانگاه بودم با آدمهاي زيادي از جنس تو روبهرو شدم. همۀ آنها استعدادهايي داشتند كه كسي آن را كشف نكرده و پروروش نداده بود. زن و مردهايي آنجا آمدند كه حتي از اتاق من هم سرقت كردند اما من همه آنها را بخشيدم و دوست دارم. آنها مقصر اصلي نيستند. كسي به آنها توجه نكرده است. كسي آنها را جدي نگرفته است. هيچكس نيامده و به چشم سرمايه به آنها نگاه كند. |
فايل معرفي

436 KB

382 KB
|
|
|